افسرده از حرکت ورزش بر ریل باخت
به گزارش آماج به نقل از پول نیوز، همه منتظر بودند تا کشتی گیران آزاد کار بر رقبای آمریکایی پیروز شوند تا به خیابانها بریزند و هورا بکشند. هر کس که میتوانست خود را به تلویزیون رسانده بود و هر کس هم نمیتوانست، از طریق رادیو یا گوشی مسابقات را تماشا یا گزارش را گوش میکرد، اما به غیر از یاس و ناامیدی، دستاور دیگری نداشت. شکستهای پی در پی، کشتی گیران را از میدان بدر میکرد و سهم ما از مدالهای جهانی، فقط آه و حسرت بود.
ورزش بدون حال و آینده
هنگام پخش مسابقات فینال، پخش مستقیم از خانه کشتی گیران ایرانی را در پایین صفحه شاهد بودیم. شور و شوق در چشمان تمامی اعضای خانواده موج میزد. اما به غیر از شوق، چیز دیگری نبود. با نگاهی به خانه محل پخش مستقیم، مشخص میشد که ورزش در کشور ما نه تنها حال، بلکه هیچ آیندهای ندارد. خانهای معمولی بدور از تجملات و حتی امکانات حداقلی. کشتی گیران ایرانی قهرمان جهان دستفروشی میکنند، عاقبتی که در انتظار بسیاری از ورزشکاران در رشتههای دیگر است. ورزشکاران رشتههای دیگر در حالی افتخار آفرینی میکنند که میدانند باید مانند گذشتگان ورزشی، به مشاغلی روی بیاورند که در شان یک قهرمان جهان نیست.
اشک حسرت به جای اشک شوق
همه منتظر بودند تا داور سوت پایان را بصدا درآورد، به شرط آنکه دست کشتی گیر ایرانی بالای سر برود، اما نشد که نشد. داور سوت پایان را کشید، اما کشتی گیران ایرانی سرشان را پایین انداخته بودند تا مردم مایوس نتوانند اوج شرمندگی را در سیمایشان ببینند. دلمان طلای جهانی میخواست، اما این آرزو را با حسرت عوض کردیم. حسرتی که سالهاست دلهایمان را میشکند و اشک حسرت بر گونه هایمان جاری میکند، در حالی که باید اشک شوق بریزیم.
سنگ تمام برای هیچ
اولین مسابقه فوتبال جام باشگاههای آسیا در گروه مرگ داخل کشورمان برگزار شد. تیم النصر عربستان با ترکیبی پا به کشورمان گذاشت که فقط با قیمت خرید یکی از بازیکنانش، ورزش ما زیر و رو میشد. آمده بودند به ما فخر بفروشند که این فخر را با قیمت گزافی خریدیم. برخی از مردم کشورمان برای دیدن رونالدو به فرودگاه و هتل آمدند و برای این بازیکن افسانهای سنگ تمام گذاشتند. سوال بسیاری از مردم ایران از هموطنانشان این بود که آیا رونالدو بدین اندازه میارزید. رونالدو افسانه ای، سالهای پایان عمر ورزشی اش را با قیمتی گزاف به عربستان آمد تا از نامش نان بدست بیاورد. بررسی عملکرد رونالدو در پایان بازی نشان داد که در اندازه یکی از بازیکنان آسیایی هم نبود. به یاد عروسکهایی میافتیم که فرصت طلبان دوراندیش از شخصیتها و چهرهها الگوبرداری میکنند تا از احساسات مردم جیب هایشان را پر کنند.
رونالدو را ول کنید، نعمتی را بگیرید
اولین گل النصر به زیبایی و با دقت در کنج دروازه آرام گرفت، چشممان را بازکردیم و با دقت نگاه کردیم، بله، دفاع پرسپولیس به سوی دروازه خودی شلیک کرده بود. سوالی که ذهن را آزار میدهد این است که مبلغ قرارداد نعمتی چقدر است؟ بابت این دفاع چقدر پول دادیم تا به جای دفع توپ، تور دروازه خودمان را فرو بریزد؟ یک باره این اندیشه در اذهان مردم خطور میکند که ایکاش برای مهار رونالدو النصر زیاد اندیشه نمیکردیم و نعمتی خودمان را مهار میکردیم.
سقوط والیبال با سر
بخش دیگر ورزش کشورمان در زمینه والیبال است. هنوز بخاطر داریم که تیم والیبال کشورمان به اندازه رشد کرده بود که بزرگان والیبال جهان از قرار گرفتن در مقابل والیبالیستهای ایرانی وحشت داشتند. تیمهای آسیایی را بسادگی پشت سر میگذاشتیم و در تمام جهان، تنها چند کشور به خود اجازه میدادند در اندیشه برد تیم والیبال کشورمان باشند. اما اکنون با آن روزهای نه چندان دور، فاصله زیادی داریم. میبازیم حتی به تیمهای آسیایی و معلوم نیست درمان از کجاست؟
اخبار تاسف بار
به یاد گلایههای ورزشکاران میافتیم. خانم ورزشکاری که پاداش قهرمانی اش یک کتری و قوری بود. قهرمان دیگری که حتی از ورزشکاران رشته خودش هم برای استقبالش نیامدند. ورزشکارانی که پناهنده شدند و اکنون در تیم دیگر کشورها به مصاف هموطنان خودشان میآیند. دلمان برای زنان و مردان ورزشکار کشورمان میسوزد. وزارت ورزش ایجاد کردیم تا نگاه تخصصی به ورزش داشته باشد. انتظار داریم یک نفر دلیل این همه بی کفایتی را اعلام کند، اما هیچ پاسخی نمیشنویم. حتی دستگا ههای ناظر سکوت کرده اند. اخبار تاسف بار است. پولهای کلانی که تکلیف شان مشخص نیست، انتخاباتی که بارها زیر سوال میرود و رانت یا فسادی که هر گوشه ورزش را گرفته است.
فرار مغزها از نوعی ورزشی
کشور ما مرکز فرار نخبگان است. هر کس که میتواند، میرود. نگران فرار نخبگان دانشگاهی هستیم، در حالی که با خروج گسترده سرمایه داران، شاهد فرار سرمایه از کشورمان هستیم. ورزشکاران مان نیز میروند، میروند و فکری به حال این چالش هم نمیکنیم. آنقدر سنگ پیش پای تولیدکنندگان میاندازیم که آنها نیز میروند. چرا قرار است تمام توان و ظرفیتهای کشور بروند؟ باید بپذیریم که خطر بیخ گوشمان است و خوابیم.
دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان