نقدی بر نقاد داستانی بی انتها
به گزارش آماج، طی یاداشتی مازیار میر نوشت: سخن در مورد اقای سید مجید حسینی زیاد است اما امروز از دریچه ای دیگر می خواهم نقد هایش را نقد کنم.
او که متولد سال ۱۳۵۸ در مشهد است مدعی است که، نویسنده، روزنامهنگار، استاد دانشگاه و فعال رسانهای اهل ایران است. او دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران دارد و در همین دانشگاه در سمت استادیاری مشغول تدریس شده البته با سهمیه همان سهمیه ای که انرا به شدت نقد می کند .
و همان مدارس غیر انتفاعی که انرا به شدت نقد می کند اما بچه خودش در ان درس می خواند همان سیستم دانشگاهی که هر چه دارد از ان است و در ان کار می کند و مشهور می شود و پول در می اورد و در کشور مطرح می شود…
اما سوال اینجا است ایا مشکل حسینی و حسینی ها این است که مملکت را اصلاح کند یا با تحت فشار قرار دادن طبقه و گروهی به سهم خواهی از سفره انقلاب می پردازد و یا چیز دیگری …
عکسهای رنگا رنگ استاد از دبی یا مقابل سفارت آمریکا چیزهای دیگری را هم تداعی می کند سهمیه ای از دل سهمیه ها که به سهمش از سفره انقلاب بشدت دل نگران است….
سخن حسینی و حسینی ها نقد بر پایه انصاف و به نیت اصلاح نیست حرف اگر هست فقط سهم بیشتر است و دیگر هیچ.
اقای حسینی در دی ماه ۱۳۹۲ از سوی محمدباقر قالیباف بهعنوان مدیر مؤسسهٔ نشر شهر منصوب شد، و در سال ۱۳۹۴ به سمت مدیر عامل باغ کتاب منصوب شد و همه این موفقیتها نه بخاطر سن و سال نداشته و یا کار عملیاتی و یا هوش و ذکاوت نداشته نیست همه بخاطر سهمیه دار بودن از یک باند و گروه خاص است.
یادم افتاد امام فرمودند: نگذارید انقلابه به دست نا اهلان بیفتد مخصوصا نا اهلان کم سن و سال بی تجربه.
مجید حسینی در جریان انتخابات ریاستجمهوری رئیس کمیته محتوایی ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف بود .اری بدون هیچ پشتوانه علمی و عملی .حسینی تأسیس مرکز کانونهای فرهنگ و اندیشه دانشگاهها (کفا)، سمتهای مشاور امور جوانان و مشاور امور رسانهای شهردار تهران و مدیریت گروه مجلات همشهری را نیز در زمان قالیباف در کارنامه دارد.وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ به عنوان یکی از فعالان ستاد انتخاباتی سید ابراهیم رئیسی مشغول به کار بود و فکر می کنم در همین چند جمله یک بوم و دو هوا را در اوج می بینید
انتقاد از عملکرد و سخنان
مازیارمیر کارشناس رسانه ای در مورد ایشان چنین اظهار نظر کرده است که عملکرد و سخنان اقای حسینی یک بوم و دو هوا است و چنین به نظر می رسد که بخاطر عدم سهم گیری از سفره انقلاب عملکردها و سخنان ایشان کاملا مغرضانه است .
نمی دانم اما وقتی سفسطه در جملات و حرفهای کسی به چشممان می خورد ایا می توان به چنین آدمی اعتماد نمود و یا نه چرا که ایشان در قبال پاسخ با فرار رو به عقب می گوید بسیاری از مسئولین و مقامات محصول تبعیض هستند و خود به نوعی معترف به اصل موضوع است .
او در جبهه واحدی نمی جنگد گاه به نفع قالیباف حرف می زند و گاه رئیسی اما تا حس کند از سفره انقلاب برداشتی نکرده به زمین و زمان بد می گوید و همه را متهم می کند اصولی و غیر اصولی .
او هوشمندانه می داند که رای نمی اورد پس مانند یک کامیکازی خود را به درون آتش می اندازد شاید جان سالم ببرد و قدرتی پیدا کند که در سفارت آمریکا از همین هیمنه ها برای خود لباسی بدوزد .
ما در ایران قحط رجال داریم و این هم یکی دیگر از همین نمونه ها است که چون غذای مشهد برایش رنگین است از مشهد و شهر بد نمی گوید اما چون بهره از کنکور نصیبش نشده بی مهابا بدون دلیل مدرک و یا حتی کار کارشناسی قابل ارزیابی همه را متهم می کند و این وحدت رویه ای است که این روزها زیاد دیده می شود.
بقول دوست عزیز حسینی او یک عدالتخوار شش دانگ است. که به نظام اموزشی همه چیز می گوید مخصوصا غیر انتفاعی ها و خوب آقازاده ایشان شاگرد همین مدارس غیر انتفاعی به زعم ایشان فاسد و منحط بدرد نخور است و حال سوال اینجا است که چطور یک بوم انقدر هوا دارد .